گفتم مامان پاش پیچ خورد؟!!! رفته بودم سرکار صبح.مامان هنوز خواب بود.دلشوره داشتم و ظهر با بی حوصلگی برگشتم که دیدم مامان داره تلفنی حرف میزنه و تعریف میکنه که آره پام پیچ خورد و افتادم جلو در و هرچی ناله کردم مه سو به دادم برسه نیومدبعد حتی نرفتم توی اتاقش ببینم اصلا خونه هست یا نهحالا زنگ خونه رو زده میبینم از بیرون اومده!!!!

میگم خب مامان جان حداقل اتاق رو چک میکردی و میدیدی نیستم یه تماس میگرفتیواستادی با این وضع ناهار درست کردن؟!!!

دیگه گفت برنج رو آماده کن خورشت داریم و بعد بریم دکتربدو بدو برنج رو درست کردم و رفتیم دکتر و عکس گرفت و گفت شکستگی نیست فرستادمون پیش متخصص اونجام گفت اگه میخوای 2 هفته گچ بگیرمش اگه نه باید باند بپیچی و رعایتش رو کنی و اگه دیدی دردش آروم نشد بیای تا گچ بگیرم.

دیگه اومدیم خونه و یادم افتاد به یه باند مخصوص که مثل آتل عمل میکنه و قبلا پشت پام که درد میکرد خریدم.سایز پای من و مامان هم یکیاونو براش آوردم جای باند کشی عادی ببنده

و خب خدا رو شکر بهترهحتما بهتره که جمعه ای برنامه باغ رفتن اینا میچینن و میرن گردش و تفریح دیگه!!!!خنده( ستاد حسودانی که نتونستن جمعه برن تفریح کار داشتن!!!)

.

بالاخره بعد از تحویل گرفتن تابلوی دفتر و نصبش عکسشو گذاشتم اینستام و تبلیغ پیج کاریمونو هم گذاشتم که البته فعلا خیلی حرفه ای نشده پیج اینستا

وای برای نصب تابلو هرچی به دوسی به شوخی گفتم شماره دفتر من یه شماره کمتر هست و باید تابلوی من بالا زده بشه مگه قبول کرد؟!!!! امروز بقیه هم اومدن و همین نظر رو داشتن که باید تابلوی من بالاتر میبود.ولی خببگذریم

اینروزا ذوق پشت ذوق بخاطر شرایط هست گرفتن مهرها.پروانه.مجوز دفتر.تابلو.کارت ویزیت و ذوقای الکی که منو کلیییییی خوشحال میکنه

مهندس الف برام کار طراحی داخلی رو آوردنگم دوسی چه حسادتی که نکرداونروز میگفت اینجور که معلومه فقط برای تو میخواد کار بیاره.گفتم تو دستت پر بود اینو سپرد به منواقعا گیر طراحیش بود و مهندس الف برای کمک بهش اومده بود حتی!!!!بعد میخواست هی خودشو دخالت بده توی کار مناینقد بدم اومدکلا همیشه اینجوری بود اخلاقشیادمه دفتر قبلی هم که کار میکردیم از این حسادتا داشت

خدا رو شکر وقت سر خاروندن نداره اینروزا ولی نمیتونه ببینه که مثلا من دارم طراحی میکنم تنهایینمیدونم چی بگمهمین روزا 800 متر طراحی داشته و هنوز درگیر کارای شهرداریش هست و هر صبح گرفتارش ها!!!

فردا با مهندس الف دوباره قرار داریم و گفت دو تا کار جدید هست که میاره.

عصر سمینار داریمپس فردا جلسه ی توجیهی شهرداریمون هست برای مهر شهرداری

.

چند روزه داشتم روی طراحی داخلی کار میکردمسقف و دیوار و کمدها و کابینت و .

اونروز که برای اندازه گیری رفتیم یه فیلم فوق حرفه ای گرفتم! بعد اومدم خونه چک کردم فیلم رو!!!! همش از کف زمین بوده!!!! نگو که اشتباهی دکمه رو زده بودم و موبایل قبلش داشته فیلم میگرفته و من قطعش کردم وقت گرفتن فیلم اصلی!!!!!

خندهآبجیتون خیلی حرفه ایه!!!!مدیونین تنهایی بهم بخندین.با هم بخندیم!!!!

خلاصه مجبور شدم یه سری عکس ها رو بذارم پیجم جای فیلم و اصلا گویای فضا نیستولی به از هیچیه

البته تا کی قرار شه طراحی ما اجرا شه و اجرا شده ش رو بذاریم خدا داند

فقط سعی کردم به سلیقه ی طرف توجه کنمتازه عروس و دامادن و اینجا خونه ی عشق و آرزوهاشون

من دارم برای پایان نامه وقت کم میارم!!! کاش یه فرشته از آسمون میومد برام مقاله هامو ترجمه میکرد استرس گرفتم شدید.

اینروزا با مستر اچ نشستیم و گزینه های روی میز رو بررسی میکنیمبراش پذیرش کاری از آلمان اومده ولی خب راهی هست که ریسک زیادی برامون داره و یه مصاحبه در پیش دارههنوز تصمیمی نگرفتیم و من دلم مثل سیر و سرکه میجوشهکاش برامون قراری بود

راستشو بگم من اینجا دارم ریشه میزنم و از تغییر به شدت هراس دارم هرچی هم بقیه بگن خوبه و . من دنبال آرامش و قرارم همینجا و کنار خانواده مشاید پیشرفت کاری برای مستر اچ باشه ولی برای من چی؟!!!! من دارم اینجا یواش یواش پا میگیرم تازه

_ مه سو _


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها